پروژه بازی Beyond: Two Souls یک خلاقیت باشکوه از شرکت Quantic Dream است که باران سنگین را ایجاد کرد. با این پروژه ، بازی تصمیم گرفت ژانر پروژه های بازی تعاملی را به سطح جدیدی برساند. اکنون این یک طرح پویاتر ، بازیگران واقعی و انیمیشن صورت با کیفیت است. چگونه Beyond: Two Souls بازی کنیم و آنچه را باید درباره آن بدانید؟
خط داستان
این بازی در مورد جودی هولمز - دختری که هدیه ای منحصر به فرد داشته است ، می گوید. و این هدیه در یک شریک زندگی نهفته است. به معنای واقعی کلمه از روزهای اول ، اصل Aiden به خانم جوان متصل است. و آیدن ، با جودی زندگی می کند ، نه تنها از او اطاعت نمی کند ، بلکه علیه او نیز عمل می کند. با این حال ، آیدن نمی تواند او را ترک کند ، بنابراین محافظت از قهرمان بار دائمی او است. و حالا آنها باید با هم زندگی کنند. هر یک از آنها ادامه دیگری است.
روند بازی
این پروژه عالی است ، اما در بازی چنین گیم پلی وجود ندارد ، بنابراین عبور از بازی به اندازه همان باران سنگین جالب نخواهد بود. در این بازی ، حتی با در نظر گرفتن تعداد زیاد لحظات بازی و صحنه های پرتنش ، روند بازی بسیار ساده است ، مانند مناطق مرزی یا پروژه های مشابه.
و اگر پایان بازی ، داستان و سایر لحظات را مقایسه کنیم ، در این داستان درباره یک دختر و یک شبح غیر خطی وجود ندارد. در اینجا ، هر اقدامی و هر تصمیمی فقط در پایان قسمت کامل تأثیر می گذارد ، اما در آخرین بازی تأثیر نمی گذارد. بنابراین ، می توان گیم پلی این بازی را بر روی ps3 و کامپیوتر با اصطلاح ساده "آزادی خیالی" توصیف کرد.
آزادی خیالی
بنابراین ، کل نکته در گیم پلی این است که بازیکن باید از نقطه فعال A به نقطه B راه برود و به فعالیت های فعال بپردازد. خوشبختانه از برخی از این رویدادها می توان چشم پوشی کرد و تمام آنچه کاربر در این حالت از دست می دهد صحنه کوچکی است که زمان و تاریخ شروع آن در بازی دوباره توسط توسعه دهندگان مشخص می شود.
در مورد لحظات QTE ، آنها تصمیم گرفتند که از شر آنها خلاص شوند تا جای آنها را با تکان دادن چوب ها در جهات لازم و فشار دادن عصبانی برخی از دکمه ها عوض کنند. و اگر تحویل نبود ، می توانست کل بازی را خراب کند. صحنه های اکشن بازی با کیفیت و چشمگیر است. درست است که تعداد کمی از آنها در بازی وجود دارد. لحظه های روزمره ، شام و پیاده روی های ساده و بیشتر.
طرف دیگر آزادی خیالی خواسته ها از آیدن است. کاربر می تواند به طور دوره ای این موجود را کنترل کند ، اما اکنون فقط نمی تواند بیش از 2 یا حتی 3 متر از Jody فاصله داشته باشد. و تمام مراحل ، همانند همان پروژه ناتان دریک ، توسط طراحان بازی محاسبه شده است.
یعنی دو یا سه نقطه وجود دارد ، چندین نفر (این حتی می تواند شهروندان بی خانمان باشد) و اشیایی که فرد مجسم می تواند با آنها ارتباط برقرار کند - و اینجاست که آزادی موجود مجسم از بین می رود.
توسعه دهندگان توضیح نمی دهند که چرا عبور از درها امکان پذیر است ، اما نه از طریق دیوارها. یا مثلاً چرا روح می تواند در یکی مستقر شود اما در دیگری نه. بنابراین ، یک نقطه خروج نهایی وجود دارد که بازیکن در تمام 10 ساعت گیم پلی توسط دست هدایت می شود. این مدت زمانی است که بازی ادامه خواهد داشت. این حتی یک گام مشترک و یک جهان باز نیست - نظم توسعه دهندگان در اینجا حاکم است و فقط یک خط داستانی خطی است.
گرافیک
اگر دستاوردهای بازی را لیست کنیم ، شرح گرافیک یکی از آنهاست. هر فریم بازی نشان می دهد که بازیکن مقابل یک فیلم تقریبا واقعی است. جزئیات عالی ، اشباع و حتی عکس واقعی. اینکه چگونه در ps3 انجام شد هنوز یک معما است. موسیقی نیز دور نیست ، بنابراین اگر به آزادی و طرح خطی توجه نکنید ، فضای نهایی در بهترین حالت است.
مزایا و معایب
طرفداران
- هر فصل از بازی به معنای واقعی کلمه یک روح و چشم خلاق است - م visualلفه بصری در بهترین حالت خود است.
- بازی شخصیت های اصلی و اینها بازیگران واقعی هستند ، قانع کننده است و احساسات را از بین می برد.
- موسیقی متن عالی
- بعضی از قسمت ها با موفقیت همراه بودند - چه در تاریخ و چه در گیم پلی.
منفی ها
- قصه گویی به وضوح نقطه قوت این بازی نیست.
- شخصیت های پشتیبانی ایستا و خسته کننده هستند.
- گیم پلی بازی بسیار مشروط است.
خروجی
در نتیجه ، بازی به عنوان یک بوم عالی ساخته شد ، که آنها تصمیم گرفتند 10-20 قطعه قطعه شده و حدود 1/3 آنها را بیرون بریزند. همه قطعات دیگر ، مانند یک سنگ ، مخلوط شده و به صورت بی نظم در یکپارچه قرار گرفتند. و نتیجه آن فراتر از: دو روح بود. طرفداران تصاویر عالی آن را دوست خواهند داشت. دوستداران طرح و گیم پلی با کیفیت بالا آن را دوست ندارند.